Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-02@01:05:30 GMT

شیر بچه‌های حاج قاسم که پای وطن ایستادند

تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۵۱۸۱۰

شیر بچه‌های حاج قاسم که پای وطن ایستادند

عنوان «جانبازان کوچک انقلاب» برای آنان که یادگاران حادثه تروریستی کرمان هستند، بیش از هر زمان دیگری روحیه فداکاری و ایثارگری مردم مبارز و قهرمان ایران را به رخ می‌کشد که همواره آرزوی شهادت در راه خدا را به دل دارند و آن را فوز عظیم می دانند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمان، بیش از ۴۰ روز از حادثه تروریستی کرمان می‌گذرد و یادآوری و مرور آنچه بر زنان، کودکان و مردان در آن واقعه رخ داد، قلب آدمی را جریحه دار می‌کند و بیش از پیش بر جنایت عاملان حادثه و اقدام مذبوحانه و غیرانسانی آنان می‌افزاید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقوع این جنایت هولناک در میان سیل جمعیت مشتاقان و زائران مزار شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی در روز سیزدهم دی و چهارمین سالگرد شهادت سردار دل‌ها به قدری شوک‌آور و شنیع بود که موجی از غم و رنج بر دل همه مردم ایران و دنیا ایجاد کرد.

جنایت تروریستی و تأسف‌بار کرمان که در مسیرهای گلزار شهدای کرمان به وقوع پیوست و اندوه فراق شهید سلیمانی را در روز شهادتش دوچندان کرد، ۹۶ شهید برجای گذاشت که جمعیت عمده آنها را زنان و کودکان از سراسر کشور و استان کرمان تشکیل می‌دادند.

یادگارهای برجا مانده از حادثه تروریستی کرمان که از یاد و خاطر زائران و همه آنها که سیزدهم دی را برای زیارت مزار حاج‌قاسم به گلزار شهدا انتخاب کرده بودند، پاک نخواهد شد، دختران و پسران کودک و نوجوانی هستند که عنوان جانباز را با خود یدک می‌کشند.

عنوان «جانبازان کوچک انقلاب» برای آنان که یادگاران حادثه تروریستی کرمان هستند، بیش از هر زمان دیگری روحیه فداکاری و ایثارگری مردم مبارز و قهرمان ایران را به رخ می‌کشد که همواره آرزوی شهادت در راه خدا را به دل دارند و آن را فوز عظیم می‌دانند.

به سادگی از خون شهدا و ریحانه شهید کوچک نمی‌گذریم

زهرا ذوالفقاری پانزده ساله که در حادثه تروریستی کرمان دچار کم‌شنوایی شده است، در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا می‌گوید: هنگام وقوع حادثه تروریستی کرمان در موکب اطراف مزار سردار سلیمانی، مشغول اجرای برنامه فرهنگی بوده است و همواره صدای وحشتناک و مهیب انفجار در گوشش می‌پیچد.

او که هنگام یادآوری حادثه بغض در گلو دارد، اضافه می‌کند: وقتی انفجار دوم رخ داد، همه چیز به هم ریخت و صدای جیغ و شیون مردم در فضا پیچید، صحنه مادری که فرزندش را روی زمین می‌کشید تا از صحنه دور کند مرا یاد جنایاتی انداخت که بر سر مردم فلسطین آمده است.

زهرا با اشاره به اینکه هر صدای بلندی صحنه حادثه را برایم یادآوری می‌کند، ادامه می‌دهد: وقتی جنایت تروریستی رخ داد، من از پدرم فاصله داشتم و او خودش را به سرعت به من رساند؛ اضطراب داشتیم، صحنه عجیبی بود که نمی‌توان آن را تصور کرد، همه پراکنده شده بودند و هر کس به دنبال گمشده‌ای می‌گشت.

او با بیان اینکه همگی باید با تلاش و پشتکار، اتحاد و همبستگی به شکوفایی برسیم، ادامه می‌دهد: ما سعادت شهادت نداشتیم اما به سادگی از خون شهدا و به خصوص ریحانه شهید کوچک نمی‌گذریم، ما پای اسلام می‌مانیم، اگر یک نفر از هموط‌نان ما کم شوند، انگار خودمان رفته‌ایم.

راه دوست شهیدم را ادامه می‌دهم

آیلین طاهری یازده ساله که هنگام وقوع حادثه تروریستی دچار سردرد شدید و تشنج شده است، می‌گوید: با «زینب رحمت‌آبادی» از شهدای حادثه تروریستی دوست بودم، باحجاب بود و بسیار به خواندن قرآن علاقه داشت. من هم تلاش می‌کنم راه او را ادامه دهم.

او که عشق حاج قاسم را در دل دارد و در صحبت‌هایش این مطلب را یادآور می‌شود، شادی روح همه شهدای این حادثه را از خداوند متعال طلب می‌کند.

آرزوی من مبارزه با دشمنان ایران و اسلام و ادامه راه حاج قاسم است

ابوالفضل کمالی شانزده ساله هم که در رشته مکانیک تحصیل می‌کند و می‌خواهد مکانیک کار شود، هم به خبرنگار ایمنا می‌گوید: روز حادثه تروریستی و پس از زیارت مزار حاج قاسم، هنگام خروج مورد اصابت انفجار دوم قرار گرفتیم و به هوا پرتاب شدیم.

او که نمی‌تواند راه برود و برای حرکت کردن از ویلچر استفاده می‌کند، ادامه می‌دهد: پس از وقوع حادثه بیهوش شدم و پس از شش روز در بیمارستان به هوش آمدم، در حال حاضر پای چپ و انگشتان پای راستم شکسته است و ترکش را از شکم، بازو و پیشانی‌ام بیرون آورده‌اند اما همچنان بخیه‌های شکمم را باز نکرده‌اند.

مبارزه با دشمنان ایران و اسلام و ادامه راه حاج‌قاسم آرزوی ابوالفضل است و می‌گوید: نمی‌دانم چه سودی برایشان دارد که دست به چنین کارهایی می‌زنند، اگر فکر می‌کنند که با این قبیل کارها به بهشت می‌روند، این فکرها را از سرشان بیرون کنند.

ما بچه‌های حاج قاسم هستیم

سینا بابایی سیزده ساله هم با یادآوری حادثه روز سیزدهم، می‌گوید: پس از انفجار اول پرتاب شدم و توان راه رفتن نداشتم، همه جیغ می‌کشیدند و گریه می‌کردند، خیلی شلوغ بود و همه از کوه و جنگل فرار می‌کردند.

او که پاشنه پایم شکسته و عصب‌های پشت پایش دچار گرفتگی شده است و نمی‌تواند به خوبی راه برود، می‌گوید: حاج‌قاسم زنده است و ما راه شهدا، پیامبران و امامان را ادامه می‌دهیم، ما بچه‌های حاج‌قاسم هستیم.

از ترکش‌ها نمی‌ترسم

الناز امیری دیگر نوجوان حادثه تروریستی کرمان نیز که پس از پیاده شدن از اتوبوس در محل انفجار دوم دچار سانحه شده است، می‌گوید: وقتی صدای انفجار شنیده شد به سمتی پرتاب شدم و متوجه ترکشی که به بدنم اصابت کرده است نشدم.

وی که با روحیه‌ای مثال‌زدنی بر ایستادگی تا آخرین قطره خون شهید تأکید می‌کند، ادامه می‌دهد: ترکش وارد سرم شده است و نزدیک رگ خوابم قرار دارد و امکان عمل جراحی وجود ندارد، من از این ترکش‌ها نمی‌ترسم و راه و مکتب وی را ادامه می‌دهم.

به گزارش ایمنا، روحیه شهادت‌طلبی کودکان و نوجوانان کرمان که مدتی قبل هم‌سن‌وسالان خود را در حادثه تروریستی از دست دادند، تماشایی است، جانبازان کوچک انقلاب که راویان منش و رشادت‌های دوستان شهیدشان هستند، بیش از هر زمان دیگری آماده دفاع از وطن، آرمان‌های انقلاب و حفظ اسلام هستند و این روحیه کلام امام (ره) را به خاطر می‌آورد که می‌فرمودند: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شوند.»

گزارش از بهناز شریفی، خبرنگار خبرگزاری ایمنا در کرمان

کد خبر 728149

منبع: ایمنا

کلیدواژه: کرمان حادثه تروریستی کرمان سربازان حاج قاسم نوجوانان کودکان دختر کاپشن صورتی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق حادثه تروریستی کرمان ادامه می دهد حاج قاسم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۵۱۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روز خلیج فارس با شهنواز 

از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبان‌ها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن می‌کردیم، می‌گفت: باز این فرعون‌ها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست

دومی از راست پرویزه که به خاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یک‌بار شش گلوله تیربار، یک بارش سی‌وشش تا ترکش، یک‌بار دیگه چشم راستش و یک‌بار هم که

روی تخت بیمارستان جنگی با آن خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا می‌گفت: دیگه به من نگید پرویز بگید پروین

و جراحش غش کرده بود از خنده

و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، آقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجی‌های مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچه‌ها) وقتی فهمیدن بعثی‌ها، تو جاده خروجی شهر آبادان مینی‌بوس و اتوبوس و سواری مردم بی‌گناه را می‌گیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی می‌کنند قسم خوردند تا آبادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و بلند شد تا آنکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت می‌شد که تا حالا این‌قدر گمنام نمونند

ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچک‌ترش رضا که هم‌سن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند و قاسم داغان و مجروح روز آزادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد

این عکس را امیر گرفت، که با هم مهمات‌های خمپاره اسدالله را می‌دزدیم و بعد به خودش می‌دادیم که برامون شلیک کنه

برای همایون شهنواز آشنایی با این بچه‌ها اون روز تو دهنه خلیج‌فارس طوری بود که انگار هم‌رزم‌های رییسعلی دلواری رو پیدا کرده

بهر حال برای من روز خلیج‌فارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس

همگی از این‌جور آدم‌ها هستند و بس

۵۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901792

دیگر خبرها

  • روز خلیج فارس با شهنواز 
  • تصاویر دو شهید معلم حادثه تروریستی کرمان در حسینیه امام(ره)
  • تجدید پیمان دختران و مادران نصف‌جهان با سردار دل‌ها
  • نامگذاری کتابخانه دانشگاه پیام نور کرمان به نام دانشجوی شهید حادثه تروریستی گلزار شهدا
  • آغاز اما و اگر‌ها برای ادامه «نون خ»
  • مخالفت وزیر خارجه انگلیس با اقدام علیه سپاه
  • یک کشته و یک مجروح در تصادف رخ به رخِ محور زرند ـ رفسنجان
  • کامیون حامل بیسکویت طعمه حریق شد
  • پیروز در جنگ اقتصادی با ادامه راه شهدا رقم می‌خورد
  • تحقیقات در خصوص حادثه فوت یک پزشک در شیراز ادامه دارد